نگاهي به برخي ترجمه‏هاي قرآن كريم

پدیدآورسیدمجتبی مجاهدیان

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 509 بازدید
نگاهي به برخي ترجمه‏هاي قرآن كريم

سيّد مجتبي مجاهديان

پژوهش و نقّادي درباره ‌ترجمه‌هاي قرآن اين دستاورد مهم را در پي خواهد داشت كه لازم است ترجمه‌اي جمعي، استوار و قانونمند زير نظر گروهي از محققان علوم قرآني (تفسير، قراءات، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و…) و متخصصان زبان عربي (لغت، صرف، نحو، اشتقاق و…) و عالمان علوم ديني (كلام، فقه، حديث، اصول فقه و…) با ياري دولت اسلامي براي فارسي‌زبانان فراهم گردد و علاقمندان را از اضطراب و دودلي در ميان ده‌ها ترجمه پُرنوسان و مختلف رهايي بخشد.
اگرچه قرآن «مِن عنداللّه» بوده و اختلافي در آن نيست، امّا ترجمه آن «مِن عند غيراللّه» است و لذا بديهي مي‌نمايد كه اختلافاتي در ترجمه الفاظ الهي صورت گيرد: «و لو كانَ مِن عند غيراللّه لوجدوا فيهِ اختلافاً كثيراً» (نساء، 4/82) هر چند كه با همّتي همگاني مي‌توان درصد اين اختلافات و نوسانات ترجمه‌اي را تقليل داد.
همه مترجمان كه قصد و نيّتشان تفهيم رسا و دقيق مراد اللّه از قرآن مجيد است مجاهدان في سبيل‌اللّه‌اند و ان‌شاءاللّه مأجوراند. نشانه آن اين است كه از نقّادي و پژوهش استقبال مي‌كنند.
بي‌شكّ خدمتگزاران مجلّه وزين بيّنات نيز بر اين توفيق شاكراند كه توانسته‌اند چنين مسأله بسيار مهمي را در نطاق وسيعي بر صحنه آوردند و ما نيز بر اين حُسن تدبير سپاسگزاريم.
امّا؛ اين خدمتگزار ناچيز، ضمن شركت در تصحيح و ويرايش ترجمه قرآن مجيد اثر يكي از استادان سترگ و بزرگ قرآن‌پژوه معاصر (كه ان‌شاءاللّه بزودي ترجمه و تفسير ايشان تقديم جامعه قرآني ما خواهد شد) متوجه بعضي نارساييها در چند ترجمه مشهور موجود شدم كه با اظهار ادب به پيشگاه اين مترجمانِ فرهيخته و سابقانِ اين طريق ِ در پيش گرفته كه ايشان «اولئك المقرّبون» هستند، چند نمونه را از باب مثال يادآور مي‌شوم و از ذكر نام مترجمان محترم پرهيز مي‌نمايم، چرا كه قصد حقير نقدِ دقيقِ ترجمه‌اي خاص نيست، بلكه اميد آن دارم كه اين مُجمل بتواند از عهده بيانِ «ضرورت تدوينِ ترجمه‌اي جمعي و قانوني» از كلام‌اللّه مجيد برآيد.
1. در آيه «…و ان لم ينتهوا عمّا يقولون ليمَسَّنَّ الذين كفروا…» (مائده، 5/73) «مسّ» به معناي مطلقِ رسيدن و اصابت كردن نيست، بلكه قسمي از آن مي باشد يعني: اصابتي است ملايم مانند لمس و ملامسه، و از مؤيدات آن اين آيه است: «قالت ربّ انّي يكون لي ولد و لم يمسسني بشر» (آل عمران، 3/47) و «لايمسه الا المطهّرون» (واقعه، 56/79). بنابراين ترجمه آن به «رسيدن»، «اصابت كردن» و «انجام گرفتن» نارساست. براي توجه بيشتر به فرقِ موارد اصابت، تأمل در آيه 107 سوره مباركه يونس راه‌گشاست: «و انّ يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له الا هو و ان يردك بخير فلا رادّ لفضله»، گويي «مسّ ضرّ» اصابتي ملايم است و «اراده خير» اصابتي قوي.
2. «يخرصُون» در آيه «… ان يتّبعون الاّ الظّن و ان هم الاّ يخرصون» (انعام، 6/116) به معناي «تخمين مي‌زنند» (به دروغ و يا غير دقيق) است كه از «خَرص» گرفته مي‌شود و آن به معني معيّن كردن وزن تقريبي برخي از محصولات كشاورزي مثل خرماي روي درخت است كه با تخمين صورت مي‌گيرد نه با روشي يقيني. تخمين‌زننده و معين‌كننده غير دقيق را «خرّاص» گويند. پس ترجمه آن به «دروغ مي‌بافند»، «دروغ مي‌گويند»، «دروغ مي‌سازند» دقيق نيست و مي‌تواند نوعي مسامحه در ترجمه باشد. جالب آن است كه خداوند در قسمتِ پيش از آن مي‌فرمايد: «ان يتّبعون الا الظّن».
البته ناگفته نماند كه قسمت عمده‌اي از اين دست نارساييها و مشكلات ترجمه‌اي ناشي از عدم وجود مرادفِ برخي كلمات زبان عربي (با همان بار معنايي كامل) در زبان فارسي است.
3. «اوّلُ المسلمين» در «… وانا اوّل المسلمين» (انعام، 6/163) به معني «اولين مسلمانان» يا «اولين اسلام‌آورندگان» است و ترجمه آن به «پيشواي مسلمانان» اگر مُقتَبس از تفسير مأثوري نباشد، صحيح نيست.
4. يكي از انتقادات وارده بر اغلب ترجمه‌هاي موجود قرآن، تسامح و تساهل مترجمانِ محترم در امر ترجمه و مقيّد نبودن تام و تمام ايشان به متن كتاب الهي است. نمونه‌هايي از اين قبيل مسامحه‌كاريها را مي‌توان در چهار عنوان برشمرد:
الف) ترجمه نكردن برخي حروف مؤكّده، ظروف، اسماء اشاره، كلمات و حتي برخي جملات در بعضِ ترجمه‌ها. مثلاً: «لقد» (طه، 20/37)، نون تأكيد «لنذيقنّهم» (سجده، 32/21)، «اِذ» (بقره، 2/34) كه ظرف است و در مقام مفعوليّت براي اُذكر يا اُذكروا مقدّر، «ذلكم» (اعراف، 7/141)، و نيز «جِبلاً» (يس، 36/62) همچون صدها نمونه ديگر در اين ترجمه‌ها كان لم يكن تلقّي شده‌اند. و حتي جمله كاملي چون «و انتم لاتشعرون» (زمر، 39/55) در ترجمه‌اي كاملاً به فراموشي سپرده شده است! حال به ترجمه‌اي آزاد كه براي قسمتي از آيه 62 سوره يس «و لقد اضلّ منكم جبلاً كثيراً» شده است، توجه فرماييد: «بسياري از شما را گمراه كرد»!!
ب) اضافه كردن بر متن ترجمه، بدون مشخص كردن آن با كروشه، كه نمونه‌هاي آن كم نيست. مثلاً : «انّما غنمتم من شيئ» (انفال، 8/41) كه مطلق است در جايي به «آنچه در جنگ بدست آورده‌ايد» ترجمه‌شده، كه قيد «در جنگ» از قرآن نيست. يا «ذلك بما قدّمت ايديكم…» (انفال/51) ترجمه شده به «اين به كيفر اعمالي بود كه…»، بايد از مترجم سؤال كرد؛ برابر «كيفر اعمال» كدامين كلمات اين آيه هستند؟
ج) استنباط و نتيجه‌گيري از قرآن بجاي ترجمه آن و ملزم نبودن مترجم به اصل كلام ـ‌گرچه در ترجمه‌هاي اخير از موارد آن كاسته شده امّا‌ـ هنوز هم يكي از گرفتاري‌هاي شايع ترجمه‌هاست. مثلاً برخي آيه «واللّه اعلم بما تصفون» (يوسف، 12/77) را ترجمه كرده‌اند به «و خداوند به بهتاني كه مي‌زنند آگاه‌تر است» و حال آنكه «به بهتاني كه مي‌زنند» نتيجه وصف و تفسير است نه ترجمه آن. و يا آيه «حملته امّه وهناً علي وهن» (لقمان، 31/14) ترجمه شده به «مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوان‌تر مي‌شد» كه بايد از مترجم محترم پرسيد: «از كجا آورده‌اي؟».
د) توجه نكردن و جدّي نگرفتن ساختمان برخي كلمات (فعلي و اسمي) و نيز زمان افعال. مثلاً: برخي در ترجمه «انّا الي اللّه راغبون» (توبه، 9/59) نوشته‌اند: «ما به خدا رغبت مي‌ورزيم» در حالي‌كه «راغبون» جمع «راغب» (اسم فاعل) است و ترجمه آن «رغبت‌كنندگان» است. و يا «افلم يسيروا» (حج، 22/46) را به «در زمين سير نمي‌كنند» ترجمه مي‌كند در صورتي كه زمان فعل جحد، ماضي است و ترجمه آن «آيا در زمين سير نكردند» مي‌باشد.
5. ترجمه «يلهث» در «فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث… » (اعراف، 7/176) «لهْ‌لهْ مي‌زند» است. يعني مرتب بيرون آوردنِ سگ زبانش را چنانكه گويي تشنه است. ترجمه آن به مطلق «بيرون آمدن» يا «بيرون آوردن» چندان دقيق نيست. ترجمه آن به «به عوعو زبان كشد» بيگانه است.
6. «رباط‌الخيل» در «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط‌الخيل…» (انفال، 8/60) به معناي «اسبان بسته» و آماده براي وقت حاجت است و ترجمه آن به «اسبان سواري» صحيح نيست. هرچند كه معلوم است اسبان براي سواري‌اند.
7. «السائحون» در آيه «التئبون العبدون الحمدون السئحون…» (توبه، 9/112) در اغلب ترجمه‌ها به «روزه‌داران» معنا شده در حالي‌كه ترجمه صحيح آن «رهروان»، «سيركنندگان» يا «سفركنندگان» در زمين است. اگر چه در بعضي روايات به روزه‌داران تفسير شده. امّا آن را نمي‌توان به عنوان ترجمه نوشت مگر آنچه كه اضافه مي‌شود مشخص گردد (مثلاً مابين كروشه).
8. ترجمه «انّ الذين حقّت عليهم كلمت ربّك…» (يونس، 10/96)، به «كساني كه سخن [حكم] پرودگارت بر آنان تحقق يافته…» كاملاً اشتباه است و ترجمه صحيح آن چنين است: «همانا آنان كه فرمانِ [عذابِ] پروردگارت سزاوار ايشان شد…». «كلمه» در اينجا به معني «فرمان عذاب» و آن سنّت تكويني خداوند است و كساني كه ايمان نمي‌آورند سزاوار آن مي‌شودند. مانند قوله تعالي: «قالوا بلي و لكن حقّت كلمة‌العذاب علي الكافرين» (زمر، 39/71).
9. در آيه «و القواعد من النساء التي لايرجون نكاحاً فليس عليهنّ جناح ان يضعن ثيابهنّ…» (نور، 24/60) «نكاح» به معني «آميزش جنسي» است نه مطلق زناشويي كه اغلب ترجمه كرده‌اند. و «ثياب» در اين آيه به معني مطلق لباس‌هاي زنانه است نه به معناي «چادر» يا «جامه».
10. «بئر معطّلة» (حج، 22/45)، به معني «چاه تعطيل شده» و «چاه معطّل مانده» است، به سبب مراجعه نكردن و آب نكشيدن از آن، هرچند كه آب دارد. پس ترجمه آن به «چاه ويران» اشتباهي بس بزرگ است. در اخبار ما آمده كه مراد از «بئر معطّلة و قصر مشيد» اهل بيت طاهرين‌اند و در ادبيات عرفاني ما نيز اين تفسير مدّ نظر بوده چنانچه مرحوم آسيد حسين ظهير الاسلام دزفولي ـ‌رحمة‌اللّه عليه‌ـ فرموده:
عـلـم و شـرفِ آل مـحـمـد ز مـجـيـد چـون بئر معطله است و چـو قصـر مشيد
عمقي است كه قعر بحر آن نيست پديد طاقي است كه بر عرش برين شمسه كشيد

مقالات مشابه

ترجمه‌های تحت اللفظی معاصر قرآن کریم به زبان فارسی؛ برتری‌ها و کاستی‌ها

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهمصطفی شیروی خوزانی, مهدی ناصری, محمود رضا توکلی محمدی

کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمه قرآن‌کریم

نام نشریهپژوهش های زبان شناختی قرآن

نام نویسندهحمید احمدیان, نصرالله شاملی, اصغر شهبازی